جدول جو
جدول جو

معنی تعطیل شدن - جستجوی لغت در جدول جو

تعطیل شدن
منحل شدن، برچیده شدن، متوقف شدن (کار، فعالیت)
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحمیل شدن
تصویر تحمیل شدن
سربار شدن سربار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبدیل شدن
تصویر تبدیل شدن
رمشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
نو سالی نو شدن سال رسیدن خور به آبام بره سپرده شدن، واقع شدن خورشید در محاذات برج حمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
Recess, Adjourn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
Modified
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
Consist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
modifié
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
ajourner, faire une pause
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consister
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
rinviare, fare una pausa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
modificado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consistir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consistir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
modificato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
consistere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
suspender, recesar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
modificado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
组成
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
adiar, recessar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
zmodyfikowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
修改的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
休会 , 休息
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
składać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
odraczać, zrobić przerwę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
відкладати , зробити перерву
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
складатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
модифікований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
modifiziert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
vertagen, pausieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
bestehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تعدیل شده
تصویر تعدیل شده
модифицированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
откладывать , сделать перерыв
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تشکیل شدن
تصویر تشکیل شدن
состоять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تعطیل کردن
تصویر تعطیل کردن
uitstellen, pauzeren
دیکشنری فارسی به هلندی